- باج سبیل
- باج بروت پول زور با زور و قلدری و بناحق پول و وجه یا جنس و امثال آن از کسی گرفتن و آن غالبا با (گرفتن) و (دادن) استعمال شود: فلان نه باج سبیل می گیرد و نه باج سبیل میدهد
معنی باج سبیل - جستجوی لغت در جدول جو
- باج سبیل
- کنایه از آنچه مردم قلدر و زورگو به زور و جبر از کسی بگیرند
- باج سبیل ((جِ س ِ))
- با زور و قلدری و به ناحق پول و وجه یا جنس و امثال آن از کسی گرفتن و آن غالباً با «گرفتن» و «دادن» استعمال شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رهگذر، راهزاد، کنایه از بی پول در راه مانده هم گفته میشود
از راه برطریق برمنوال بروجه. توضیح لازم الاضافه است
یکنوع باکتری مانند میله باریک است